آلن تورینگ، ریاضیدان بریتانیایی نوشت در سال 1950، «پیشنهاد میکنم این سؤال را در نظر بگیریم، «آیا ماشینها میتوانند فکر کنند؟» تحقیق او بحث دههها تحقیق هوش مصنوعی را چارچوب داد.
برای چند نسل از دانشمندانی که به هوش مصنوعی فکر می کنند، این سوال که آیا می توان به هوش «واقعی» یا «انسانی» دست یافت، همیشه بخش مهمی از کار بود.
هوش مصنوعی ممکن است اکنون در نقطه عطفی باشد که چنین سوالاتی برای اکثر مردم اهمیت کمتری دارد.
ظهور چیزی به نام هوش مصنوعی صنعتی در سال های اخیر ممکن است نشان دهنده پایان چنین مشغله های والایی باشد. هوش مصنوعی امروز بیش از هر زمان دیگری در 66 سالی که از اولین بار واژه هوش مصنوعی توسط دانشمند کامپیوتر جان مک کارتی ابداع شد، برخوردار است. در نتیجه، صنعتی شدن هوش مصنوعی تمرکز را از هوش به دستاورد تغییر می دهد.
همچنین: Dall•E 2 از OpenAI ممکن است به این معنی باشد که دیگر هرگز نیازی به عکسهای استوک نداریم
آن دستاوردها قابل توجه است. آنها شامل سیستمی هستند که می تواند تاخوردگی پروتئین را پیش بینی کند، AlphaFold، از واحد DeepMind گوگل و برنامه تولید متن GPT-3 از راه اندازی OpenAI. هر دوی این برنامهها صرف نظر از اینکه کسی آنها را هوشمند بداند، وعدههای صنعتی فوقالعادهای دارند.
در میان چیزهای دیگر، AlphaFold نوید طراحی اشکال جدیدی از پروتئین ها را دارد، چشم اندازی که جامعه زیست شناسی را برق انداخته است. GPT-3 به سرعت در حال یافتن جایگاه خود به عنوان سیستمی است که می تواند وظایف تجاری را خودکار کند، مانند پاسخ دادن به سوالات کارکنان یا مشتریان به صورت کتبی بدون دخالت انسان.
به نظر می رسد این موفقیت عملی، که توسط یک میدان نیمه هادی پربار، به رهبری سازنده تراشه Nvidia هدایت می شود، ممکن است از دل مشغولی قدیمی با هوش پیشی بگیرد.
در هیچ گوشه ای از هوش مصنوعی صنعتی به نظر نمی رسد که کسی به این موضوع اهمیت دهد که آیا چنین برنامه هایی به هوشمندی دست خواهند یافت یا خیر. گویی در مواجهه با دستاوردهای عملی که ارزش آشکاری را نشان می دهند، این سوال قدیمی “اما آیا هوشمند است؟” دیگر اهمیت ندارد
همچنین: گری مارکوس منتقد هوش مصنوعی: LeCun متا بالاخره به چیزهایی که سال ها پیش گفتم می رسد
به عنوان دانشمند کامپیوتر هکتور لوسک نوشته شده، وقتی صحبت از علوم پایه هوش مصنوعی در مقابل فن آوری، “متاسفانه، این فناوری هوش مصنوعی است که همه توجه را به خود جلب می کند.”
مطمئناً، مسئله هوش واقعی هنوز برای تعداد انگشت شماری از متفکران اهمیت دارد. در ماه گذشته، ZDNET با دو محقق برجسته که بسیار نگران این سوال هستند، مصاحبه کرده است.
Yann LeCun، دانشمند ارشد هوش مصنوعی در Meta Properties مالک فیسبوک، به طور مفصل با ZDNET در مورد مقالهای که در تابستان امسال منتشر کرد به عنوان نوعی تفکر در مورد اینکه هوش مصنوعی باید به کجا برسد صحبت کرد. لیکان ابراز نگرانی کرد که امروزه کار غالب یادگیری عمیق، اگر صرفاً مسیر فعلی خود را دنبال کند، به چیزی که او از آن به عنوان هوش “واقعی” یاد می کند، که شامل مواردی مانند توانایی یک سیستم کامپیوتری برای برنامه ریزی یک مسیر عمل می شود، دست نخواهد یافت. با استفاده از عقل سلیم
LeCun نگرانی یک مهندس را ابراز می کند که بدون هوش واقعی، چنین برنامه هایی در نهایت شکننده خواهند بود، به این معنی که آنها می توانند قبل از اینکه کاری را که ما می خواهیم انجام دهند شکسته شوند.
همچنین: LeCun، استاد هوش مصنوعی متا: اکثر رویکردهای هوش مصنوعی امروزی هرگز به هوش واقعی منتهی نمی شوند
LeCun با اشاره به تلاشهای Waymo و دیگران برای ساخت ADAS به ZDNET گفت: «میدانید، من فکر میکنم کاملاً امکانپذیر است که ما خودروهای خودران سطح 5 بدون عقل سلیم داشته باشیم.سیستم های پیشرفته کمک راننده) برای رانندگی خودران، “اما شما مجبور خواهید بود از این کار مهندسی کنید.”
و گری مارکوس، استاد بازنشسته دانشگاه نیویورک، یکی از منتقدان مکرر یادگیری عمیق، در این ماه به ZDNET گفت که هوش مصنوعی به عنوان یک زمینه در یافتن چیزی مانند هوش انسانی گیر کرده است.
مارکوس به ZDNET گفت: «من نمیخواهم در مورد اینکه آیا این هوش است یا نه، بحث کنم. اما شکلی از هوش که ممکن است آن را هوش عمومی یا هوش تطبیقی بنامیم، من به هوش تطبیقی اهمیت میدهم […] ما چنین ماشین هایی نداریم.”
نگرانی های لکان و مارکوس به طور فزاینده ای عجیب به نظر می رسد. متخصصان هوش مصنوعی صنعتی نمیخواهند سؤالات سخت بپرسند، آنها فقط میخواهند همه چیز به خوبی اجرا شود. هر چه بیشتر و بیشتر افراد به هوش مصنوعی دست پیدا می کنند، افرادی مانند دانشمندان داده و مهندسان خودروهای خودران، افرادی که از سؤالات علمی اساسی تحقیق حذف می شوند، سؤال “آیا ماشین ها می توانند فکر کنند؟” کمتر مرتبط می شود.
حتی دانشمندانی که متوجه کاستیهای هوش مصنوعی هستند وسوسه میشوند آن را کنار بگذارند تا از کاربرد عملی این فناوری لذت ببرند.
همچنین: بهترین آژانس مسافرتی یک الگوریتم هوش مصنوعی است
دمیس حسابیس، یکی از بنیانگذاران DeepMind، دانشمندی جوانتر از مارکوس یا لکان، اما به دوگانگی امر عملی و عمیق توجه دارد.
در یک سخنرانی در سال 2019 در موسسه مطالعات پیشرفته پرینستون، Hassabis به محدودیت های بسیاری از برنامه های هوش مصنوعی اشاره کرد که فقط می توانند یک کار را به خوبی انجام دهند، مانند یک دانشمند احمق. Hassabis گفت که DeepMind در حال تلاش برای توسعه یک قابلیت گسترده تر و غنی تر است. وی گفت: ما در تلاش هستیم تا یک فراراه حل برای حل سایر مشکلات پیدا کنیم.
و با این حال، Hassabis به همان اندازه شیفته وظایف خاصی است که آخرین اختراع DeepMind در آنها برتری دارد.
هنگامی که DeepMind اخیراً از یک روش بهبود یافته برای جبر خطی را انجام دهید، ریاضیات در قلب یادگیری عمیق، Hassabis بدون توجه به هر ادعایی از هوش، این دستاورد را تحسین کرد.
Hassabis “معلوم شد که همه چیز یک ضرب ماتریس است، از گرافیک کامپیوتری گرفته تا آموزش شبکه های عصبی.” در توییتر نوشت. شاید این درست باشد، اما دورنمای آن نادیده انگاشتن تلاش برای کسب اطلاعات به نفع اصلاح ساده یک ابزار است، گویی که میگوید، اگر کار میکند، چرا بپرسید چرا؟
حوزه هوش مصنوعی در حال تغییر نگرش است. قبلاً هر دستاورد یک برنامه هوش مصنوعی، مهم نیست که چقدر خوب باشد، با این جمله مشکوک دریافت می شد: “خب، اما این به این معنی نیست که هوشمند است.” این الگویی است که پاملا مک کورداک، مورخ هوش مصنوعی، آن را «حرکت تیرکهای دروازه» نامیده است.
امروزه، به نظر میرسد که همه چیز برعکس است: مردم تمایل دارند به هر چیزی که دارای برچسب هوش مصنوعی است، هوشمندی را نسبت دهند. اگر یک ربات چت مانند LAMDA گوگل به اندازه کافی جملات به زبان طبیعی تولید کند، کسی استدلال می کند که این ربات حساس است.
خود تورینگ این تغییر نگرش را پیش بینی می کرد. او پیشبینی کرد که روشهای صحبت در مورد رایانه و هوش به نفع پذیرش رایانه تغییر خواهد کرد رفتار – اخلاق به عنوان باهوش
تورینگ می نویسد: «من معتقدم که در پایان قرن، استفاده از کلمات و عقاید عمومی تحصیل کرده چنان تغییر خواهد کرد که می توان از تفکر ماشینی بدون انتظار مخالفت صحبت کرد.
همانطور که پرسش صادقانه هوش کم رنگ می شود، لفاظی های توخالی هوش اجازه می یابد آزادانه در جامعه شناور شود تا به برنامه های دیگر خدمت کند.
همچنین: جنسن هوانگ، مدیرعامل انویدیا: مدلهای زبان هوش مصنوعی بهعنوان یک سرویس «بهطور بالقوه یکی از بزرگترین فرصتهای نرمافزاری تا کنون» است.
در یک فضای سردرگم درخشان اخیرا در شرکت فستکه توسط یک مدیر صنعت کامپیوتر، مایکل هوچبرگ، و یک ژنرال بازنشسته نیروی هوایی، رابرت اسپالدینگ، نوشته شده است، نویسندگان اظهارات ناچیزی در مورد هوش به عنوان راهی برای اضافه کردن موسیقی ارگ به هشدار وحشتناک خود در مورد خطرات ژئوپلیتیکی دارند:
خطرات در آموزش سیستم های هوش مصنوعی عمومی نمی تواند بالاتر باشد. هوش مصنوعی اولین ابزاری است که به طور قانع کننده ای توانایی های منحصر به فرد ذهن انسان را تکرار می کند. این توانایی ایجاد یک تجربه کاربری منحصر به فرد و هدفمند برای هر شهروند را دارد. این به طور بالقوه می تواند ابزار تبلیغاتی نهایی باشد، سلاحی برای فریب و اقناع که مانند آن در تاریخ وجود نداشته است.
اکثر محققان موافقند که «هوش عمومی مصنوعی»، اگر حتی به عنوان یک اصطلاح معنا پیدا کند، به هیچ وجه به دستیابی به فناوری امروزی نزدیک نیست. ادعاهای هوخبرگ و اسپالدینگ در مورد آنچه که برنامه ها می توانند انجام دهند به شدت اغراق آمیز است.
چنین اظهارات غم انگیزی در مورد آنچه که هوش مصنوعی انجام می دهد، اظهارات ظریف افرادی مانند LeCun و Marcus را مبهم می کند. یک رژیم لفاظی در حال شکل گیری است که با اقناع سروکار دارد نه هوش.
این ممکن است جهت همه چیز برای آینده قابل پیش بینی باشد. اگر هوش مصنوعی به طور فزایندهای کارهایی را انجام دهد، در زیستشناسی، فیزیک، تجارت، تدارکات، بازاریابی و جنگ، و هر چه جامعه با آن راحتتر شود، ممکن است افراد کمتر و کمتری وجود داشته باشند که حتی بپرسند: اما آیا هوشمند است؟
منبع: https://www.zdnet.com/article/ai-true-goal-may-no-longer-be-intelligence/#ftag=RSSbaffb68