من از شنیدن مشکلات خرید شرکت ها به یاد احساسات دردناکم می افتم. به نظر میرسد بسیاری از شرکتها بسیار بیشتر از هزینهای که من برای آن شلوار جین خرج کردهام، صرف فناوری اطلاعات میکنند و احساس نارضایتی بیشتری دارند.
بارنز یک لقمه خوشمزه دیگر در مورد پشیمانی عمیق شرکتی از خرید فناوری اطلاعات ارائه کرد.
آقا اگر قصد خرید این پنج جعبه نارنجی را دارید، حتما به این سه جعبه زرد نیاز خواهید داشت.
هی، رئیس هیچ یک از این چیزهایی که خریدید واقعاً کار نمی کند.
گتی ایماژ
با این حال، شاید بسیاری از شرکتها فکر میکنند که پول زیادی در خطر است تا این اتفاق بیفتد.
منبع: https://www.zdnet.com/article/regrets-they-have-a-lot-companies-feel-sorrow-over-big-it-purchases/#ftag=RSSbaffb68
همچنین: می ترسیدم آمازون همیشه مرا تعقیب کند. تمام حقیقت واقعاً دردناک است
با این حال، اول از همه، جای تعجب است که این افراد چه کسانی بودند.
فروشندگان شرکت های فناوری به چه چیزی فکر می کنند؟ آیا آنها تمام رگه های خود را برای کمک به شرکت ها برای خرید فناوری مناسب برای نیازهای واقعی خود تحت فشار قرار می دهند؟ یا ممکن است بسیاری با دیدن یکی از آنها علامتی را بدانند و فقط با حداکثر شکوه فروش بالقوه انگیزه پیدا کنند؟
گارتنر میگوید که 67 درصد از آنها واقعاً اهل فناوری اطلاعات نبودند. من می توانم غرور جمعی از سرکوب شده های IT جهان را بشنوم، که موضع آنها در قبال افراد ناآگاه ممکن است این باشد: “این مردم چه می دانند لعنتی؟”
هنک بارنز، معاون برجسته تحلیلگر گارتنر، میگوید: «ما باید فراتر از انگیزههای خرید، به روانشناختیها فکر کنیم تا نحوه برخورد با تصمیمها و اینکه کدام گروهها استراتژی را هدایت میکنند، در نظر بگیریم.
خرید IT یک تجارت پرهزینه، زمان بر و اغلب خسته کننده است. ممکن است فکر کنید، پس باید به کسانی سپرده شود که واقعاً می دانند در مورد چه چیزی صحبت می کنند.
با این حال، به نظر میرسد که شرکتهایی که کاملاً پشیمان هستند، به طور متوسط 7 تا 10 ماه بیشتر از شرکتهای باهوشتر برای خرید IT خود وقت صرف کردهاند.
وی گفت: احساس پشیمانی زیاد برای خریداران فناوری که اجرا را شروع نکرده اند در اوج است و این نشان دهنده ناامیدی قابل توجهی از تجربه خرید است.
تصور اینکه خریداران فناوری اطلاعات شرکتها مانند افراد تازهکار وارد Best Buy میشوند و فکر میکنند: “اوه، جالب به نظر میرسد. بیایید یکی از آنها را داشته باشیم.”
اما جنبه دیگری نیز در این مورد وجود دارد.
بدتر از آن، نمیتوانستم آنها را پس بفرستم، زیرا آنها را در فروش خریده بودم.
گارتنر شکاف واقعی را بین کسانی که می دانند چه می کنند و چه می خرند – و اکثریت را توصیف می کند. دومی را می توان به عنوان “کلوپ سرنخی ندارم” توصیف کرد.
من این را از نظرسنجی وحشتناکی که توسط گارتنر انجام شد.
مناسب نبودند.
این من را آزار می داد زیرا اندازه آنها (فرضی) مناسب بود، با این حال حتی به اندازه مناسب نبودند.
او باید بداند در مورد چه چیزی صحبت می کند. او متمایز است
![یک کارگر مرد IT که بین قفسههای کامپیوتر ایستاده و با حالتی جدی با تلفن صحبت میکند]()