اما من می خواهم استدلال کنم که این منطق ناقص است. در واقع، من یک چیزی فراتر میروم و پیشنهاد میکنم که رکود ممکن است بهترین زمان برای امتحان یک چیز کاملاً جدید باشد: چیزی مانند یک هفته کاری چهار روزه.
شرکت ها نمی خواهند در شرایط رکود ریسک کنند و این منطقی است. اما این بدان معنا نیست که بازگشت به روش قدیمی انجام کارها رویکرد درستی است. برعکس، اکنون بهترین زمان برای کارفرمایان است که به دنبال راههایی برای بهبود مادی بهرهوری، انگیزه و رضایت شغلی در میان کارکنان باشند، بهویژه زمانی که فشارهای زیادی در داخل و خارج از کار وجود دارد که کارمندان را به سمت پایین میکشد.
از منظر مدیریت، این ممکن است منطقی به نظر برسد: روزهای سخت مستلزم کار سخت است و تنها راه برای اطمینان از اینکه کارمندان تمام تلاش خود را میکنند این است که آنها را تحت نظر رهبران قرار دهیم.
به رسمیت شناخته شده است که کاهش ساعات کار طیف وسیعی از مزایای را برای مشاغل به همراه دارد، از جمله افزایش بهره وری. آزمایشات مداوم یک هفته چهار روزه توسط بیش از 100 شرکت در سراسر جهان این ادعا را تأیید می کند، همانطور که شهادت تعداد فزاینده ای از شرکت ها که به طور مستقل یک هفته کاری چهار روزه را آزمایش کرده یا اجرا کرده اند، تأیید می کند.
با بزرگتر شدن رکود اقتصادی، بسیاری از شرکتها این را به عنوان سیگنالی برای شروع اعمال کنترلهای شدیدتر بر کارکنان خود میدانند.
کارمندان به آسانی از آزادی هایی که قبلاً به آنها تعادل بین کار و زندگی بهتری داده است دست نمی کشند. و اصرار کارگران برای پرداخت هزینه های اضافی رفت و آمد به و از و دفتر هر روز بدون هیچ انگیزه مالی یا عملی برای انجام این کار، الهام بخش تعهدی نیست که برای گذراندن مشاغل از این دوران دشوار لازم است.
رهبران همچنین ممکن است فکر کنند اگر کارگران در محاصره همکاران و مدیران باشند، احتمال بیشتری دارد که کارگران را شلوغ کنند (بخوانید: ساعات بیشتری کار کنند): بالاخره هیچ کس نمیخواهد که اولین کسی باشد که دفتر را در زمان بحران ترک میکند.
همانطور که رهبران به 12 ماه آینده نگاه می کنند، باید این را نیز از خود بپرسند: آیا می خواهند به جلو حرکت کنند یا به عقب؟
وقتی زمانها نامشخص به نظر میرسند، بسیاری از روشهای قدیمی برای انجام کارهایی که به نظر امن و آشنا میآیند، پیشفرض میشوند: که اغلب به معنای «فرماندهی و کنترل» است.
رکود یا نه، از دست دادن استعدادهای بزرگ چیزی است که همه سازمان ها می خواهند از آن اجتناب کنند. اگر کارفرمایان نتوانند به بهترین کارمندان خود انگیزه ای برای ماندن در جایگاه خود ارائه دهند، چیزی نمی تواند مانع رفتن آنها به جاهای دیگر شود.
افزایش – یا حداقل حفظ – بهرهوری برای سازمانهایی که در هنگام ورود به آبهای متلاطم اقتصادی از سود نهایی خود نگران هستند، ضروری است. این امر دشوارتر خواهد شد زیرا شرکتها کاهش بودجه، توقف استخدام و در بدترین سناریو اخراج کارکنان را ارائه میکنند – که باعث میشود بسیاری از سازمانها مجبور به انجام کارهای کمتری باشند.
دوشنبه افتتاحیه ZDNet برداشت ابتدایی ما از هفته فناوری است که توسط اعضای تیم تحریریه ما نوشته شده است.
قبلاً در افتتاحیه دوشنبه ZDNET:
منبع: https://www.zdnet.com/article/the-four-day-workweek-why-now-is-the-best-time-to-try-something-radically-and-new/#ftag=RSSbaffb68
کارکنان می توانند انتظار افزایش حجم کاری خود را داشته باشند. اما تیم ها در حال حاضر به دلیل شکاف مهارت های فزاینده در شرکت ها و خروج مداوم استعدادها که منجر به سطوح نگران کننده فرسودگی شغلی و غیبت می شود، احساس کشش می کنند. ساعتهای طولانیتر، اهداف تهاجمیتر و بازگشت اجباری به دفتر را در ترکیب قرار دهید، و این که چرا تلاشهای کارفرمایان برای افزایش گرما میتواند منجر به فاجعه شود، نیازی به یک ذهن فهیم تجاری ندارد.
علم پشت آن نسبتاً ساده است: انسانها در دورههای زمانی کوتاهتر کارآمدتر کار میکنند و کارمندانی که زمان بیشتری برای استراحت، شارژ و بهبودی دارند، شادتر و با انگیزهتر به کار بازمیگردند. در نتیجه غیبت و فرسایش کاهش می یابد، در حالی که قدرت استخدام افزایش می یابد. مطمئناً این چیزی است که هر رهبر بدون توجه به شرایط اقتصادی فعلی باید برای آن تلاش کند.
اگر افزایش دستمزدها از جدول خارج شود، مطمئناً بهترین چیز بعدی – یا حتی بهتر از آن – ارائه یک هفته چهار روزه بدون از دست دادن حقوق است؟ این احتمال وجود دارد که بسیاری از کارمندان یک تعطیلات آخر هفته سه روزه را به جای چند دلار اضافی در حساب بانکی خود در هر ماه انتخاب کنند، به خصوص اکنون که بسیاری از آنها اقدامات بیشتری را برای حفظ رفاه و تعادل کار و زندگی خود انجام می دهند – حتی اگر به معنای ترک کار باشد. شغل آنها.
یکی از خطرات بزرگ رکود این است که کسب و کارها از ایجاد تغییرات می ترسند. اما با توجه به اینکه هفته چهار روزه چیزی است که شرکتها میتوانند اساساً با هزینه صفر اجرا کنند، به نظر میرسد مزایای بالقوهای که میتواند به همراه داشته باشد – افزایش بهرهوری، غیبت کمتر، حفظ بیشتر کارکنان و کارکنان شادتر و متعهدتر – به طور قابلتوجهی بر هزینهها بیشتر است. .
“دیوانگی!” صدای گریه تو را می شنوم اجازه دهید شما را در غیر این صورت متقاعد کنم.
این شامل ارسال دستورات بیشتر در مورد بازگشت به دفتر و کنترل کلی فرصتهای کاری انعطافپذیر است که کارمندان طی دو سال گذشته به آن عادت کردهاند.